با سلام
دوست عزيز
واقعا قصه دردناکي بود ولي اگه ميشد يه کاري کنن که از هم جدا نشن بهرته مثلا خود شوهره با خود اين خانم صحبت کنن و کاري به ديگران نداشته باشن که چي مي گن تا اينکه زندگي از هم نپاشه تازه مي تونن از يه بچه بي سر پرست هم نگهداري بکنن ولي زندگي از هم نپاشه خيلي بهتره
اصلا اگه خانواده ها دخالت نکنن باز هم خيلي بهتره شايد اين خانم و آقا تونستن با هم کنار بيان تا اينکه زندگي از هم نپاشه

سلام....
قسمت آره....
ولي نميشه همه چيز رو گذاشت پاي قسمت....
ببخشيد خدا به آدم عقل رو هم داده براي تفکر....زبون رو هم داده براي حرف زدن....
اين دختر خوب که اين همه خواستگار داشته مي تونسته يه انتخاب بهتر بکنه....
هر چند که مطمئنم هيچ اتفاقي بي حکمت نيست....
غم انگيز بود:(

سلام
:(
اگر عشق و محبت باشد اين بهانه اي براي طلاق و جدايي نمي تواند باشد.
پر کاهي بدون اذن و خواستش جا به جا نميشود
هر کاري حکمتي دارد در پس پرده که ما خبر نداريم
إن شاء الله که براي هيچ خانواده اي اين حلال مبغوض خداوند اتفاق نيفتد

هييييييييي دلم سوخت:(

الهي واقعا ناراحت کننده بود اما حتما قسمت بود که بچه دار نمي شدن. واقعا از خانواده هاي که انقدر به خاطر يه بچه زندگيشونو تلخ مي کنند متاسفم درسته بچه يه نعمت هست اما خيلي از بچه ها تو اين دنيا هستند که منتظر ي او مدن يه مادرو پدر هستند897

زهراعزيزم ضمن اين که بايدبهت بگم سلام بايدبهت بگم من رسيدم دزفول.الآن ساعت4:25دقيقس که من دارم برات نظرمي ذارم...

:( چ بد...
واقعا هيچ کار خدا بي حکمت نيس...

چقدر ناراحت کنندس خبر شنيدن پاشيدن يه زندگي:(

سلام
وقت بخير
از وبلاگتون خوشم آمده وبلاگ زيبايي داريد.يک سري هم به سايت ما بزنيد و نظر بدهيد.خوشحال ميشوم تبادل لينک کنيم.براي لينک,آدرس وبلاگتون را در متن نظر بنويسيد.
www.varaminnameh.com

گاهي کامل فراموش مي کني و بعد مي بيني که بايد منتظر مي ماندي

و گاهي آن قدر منتظرمي ماني که مي فهمي زودتر از اين ها بايد فراموش مي کردي.

قسمت:))

سلام؛ نظر خانم نگين جالبه:)) اگه بچه داشتن که ديگه طلاق نميگرفتن!:))))