شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ درد ِ يک پنجره را پنجره ها مي فهمند معني ِ کور شدن را گره ها مي فهمند سخت بالا بروي ، ساده بيايي پايين قصه ي ِ تلخ ِ مرا سرسره ها مي فهمند ...
توت فرنگي!:)ذوعينين ميکني خواهر!ياد ِ شهيد آبشناسان افتادم!!:)
آخي توت فرنگي دوس داري !؟ براي خودت گلم :)) / آخي ... :)...
بسي زيباست:)
ممنونم صديقه :)
ي بار چندتا خانوم کنار هم وايساده بودن داشتن از آقاهاشون تعريف ميکردن...خانوم شهيد آبشناسان هم بوده...بعد بحث سر اين ميشه ک اگه نصفه شب بچه ها پيتزا از باباهاشون بخوان چي کار ميکنن و اينا؟!بعد يکي از خانوما ميگه همون موقع ميره براش ميخره حتي اگه سات دو نصف شب باشه...اون يکي ميگه پسرمو همون نصفه شب ميبره و هر چي بخواد براش ميخره و اينا!بعد خانوم شهيد آبشناسان ميگه آقاي ِ ما ب بچه م ميگه بابا:
نصفه شبه!با نفست مبارزه کن..فردا برات ميخرم...حالا منم بايد با نفسم مبارزه کنم تا فردا برم توت فرنگي بخورم:دي
خادمه :)))))))) حالا مبارزه كردي ؟! :دي بعدش رفتي بخري !؟
نه هنوزم نرفتم بخرم:)
:))))))))) برو بخر ...
هنوز در حال ِ مبارزه م:)
:دي بخر :)
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top